کلاخا یاد مووهدو

دانلود تقویم 1394 با پس زمینه گل و طبیعت زیبا برای دسکتاپ کامپیوتر

تاریخ درج مطلب: 12 / 10 / 1391

مقدمه مدیر وبلاگ

چندی پیش نسخه دستنویسی در ده صفحه از این شعر توسط ابوی گرامیم به دستم رسید که حسب ظاهر، قدمت نوشته ها و اوراق آن به بیش از 25 سال پیش باز می گردد. از آنجا که هیچ اطلاعی از سراینده این ابیات نداشتم و در حواشی این نسخه نیز چیزی در این زمینه مشاهده نمی شد، حس کنجکاوی من از سویی و زیبایی این شعر از سوی دیگر، مرا واداشت که اطلاعاتی حول و حوش آن کسب نمایم ولی چون از طریق پرس و جو از اطرافیان و دوستان به نتیجه ای نرسیدم، با ناامیدی به دنیای مجازی و جستجو در اینترنت روی آوردم (که واقعا هم مستحق نام «دنیا»ی مجازی است). در این میان، به سایت ها و وبلاگ های گوناگونی برخوردم که این شعر را به نمایش گذاشته و تنها بانیان یکی دو سایت یا وبلاگ، همت به خرج داده و حول و حوش آن تحقیقاتی انجام داده بودند. در مقایسه نسخه دستنویس با اشعار بیان شده در این سایت ها، متوجه شدم که این دستنوشته از همه آنها کامل تر است به نحوی که برخی از آنها، یک تا دو بند (بین 20 تا 40 بیت) از شعر را جا انداخته و یا در اختیار نداشته اند. بنابراین مشخص می شود که نویسنده این نسخه دستنویس یا خود سراینده اشعار بوده و یا قرابت بسیاری با او داشته است و این، مشوّقی گردید تا دوره کامل این اشعار را در معرض دید همه علاقمندان به ادبیات محلی منطقه دشتی قرار دهم و در این میان، از همه عزیزانی که در این زمینه تحقیقاتی داشته و یا اطلاعات کامل تری در اختیار دارند، صمیمانه استدعا دارم در راستای معرفی ادیبان و شعرای منطقه و انتقال گنجینه ادبی و فرهنگی این مرز و بوم به نسل های آینده، نتایج تحقیقات و یا اطلاعات مستند خود را جهت تکمیل مطالب ارائه شده، به آدرس الکترونیکی اینجانب (A-dashti@iran.ir) ارسال و یا در قسمت «ارائه نظر» بیان نمایند. بدیهی است هرگونه اطلاعات ارائه شده، با رعایت اصل امانتداری و به نام خود عزیزان در این بخش از وبلاگ قرار داده خواهد شد. باشد که این عزیزان نیز در این تلاش فرهنگی سهیم باشند! در راستای رعایت همین اصل امانتداری، ذکر این نکته را لازم می دانم که بجز اشعار و ترجمه آنها که از نسخه دستنویس استفاده شده، در مطالب پیرامونی این شعر، از نتایج تحقیقات و مطالب وبلاگ: chileh0.blogfa.com و سایت: moghdan.ir نیز تلخیص و نسخه برداری شده است.

* * *

داستان این شعر

بعضي از قدما اظهار داشته­ اند يك نفر سياه از اهالي روستای مغدان (از توابع شهرستان دیّر) به همراه خان دشتي به شيراز می­ رود. سفرش به طول انجاميده و دلش براي ولايت و عيالش تنگ می شود، در آن حالت مي­ بيند چند كلاغ روي درختي نشسته­ اند و تصور مي­ كند كه شيراز كلاغ ندارد و قطعا اين كلاغها از مووهدو (مغدان) به شيراز آمده­ اند و آنها را مخاطب قرار می­ دهد.... میرزا محمدجواد حامدی (ساکن آباده) در سال 1354 درباره قصه این عاشق سیاه جنوبی با توجه به شعر محلی مشهور:

کلاخا یاد مووهدو یاد مووهدو / گل و گلغنچه و بازار مووهدو

منظومه­ ای می­ سراید و آن را طی نامه­ ای جهت اظهارنظر به حاج علی مرادی (ساکن شهرستان دشتی) می­ فرستد:

ز دشتي پيرمردي خوش روايت / براي من بيان كرد اين حكايت

برآورد از ته دل آه سوزان / به لفظ خود مخاطب ساخت زاغان

كلاخا ياد مهدو ياد مهدو / به ياد دولت آواد مهدو

كه مخزارش مثه باغ بهشته / كپرهايش به از دير و كنشته

بود تش بادش از باد صوا به / كه تلخ آوش هم از آو بكا به

صويني كه بهوني مي ميشيت رو / بگو اي بي حيا تف بر حيات بو

مه كه شيراز و زهناي كشنگش / براور نيمكنم با كوش تنگش

اگه واگشتي از كول مو همراش / بگو آماده فحش و فضح باش

بگو گفته منو تف بر حيات بو / الهي خاكسون خونه و جات بو

بلي حب الوطن معناش اين است / حقيقت معني ايمان چنين است

كه اين مرد سياه از ديده باز / دهد ترجيح مهدو را به شيراز

این شعر از لحاظ احاطه بر گویش محلی دشتی ناموفق بوده است لذا مرادی در پاسخ به نامه او، منظومه بلند «کلاخا یاد مووهدو» را به زبان محلی سرود و برای او ارسال کرد. بنابراین ابتدا مرحوم حامدي كلاخا را مي­ سرايد (كه چند بيت از آن در بالا آمده) سپس حاج علي مرادي آن را به درخواست مرحوم حامدي تصحيح مي­ كند و كلمات گويش دشتي را در آن قرار مي­ دهد و به نام كلاخاي حامدي معروف مي­ شود كه ابياتي از آن را در ذيل اين مطلب قرار خواهم داد و در نهايت حاج علي مرادي، خود دوباره كلاخا را به نحو احسن و اكمل مي­ سرايد كه به كلاخاي حاج علي مرادي معروف است. ابياتي از كلاخاي حامدي (به تصحيح حاج علي مرادي) كه البته مرحوم حامدي در نامه اي كه به جناب استاد عبدالمجيد زنگويي مي­ نويسد بر اين مدعا بوده كه اين ابيات را خود مجددا در سال 1365 تصحيح نموده و بدين صورت درآورده است:

مو گول خووردم كه از مووهدو در اندم / نه ميلم بي كه واگن خود سر اندم

محد خان زوركي اش گو منو بيت / هشام خير منو هيچ مهتري نيت

نه پيلم هن كه تش بفته تو گورم / كه حموم وكيل لارم بشورم

ميشم هرجا ميدم تحريف مووهدو / ز پيش و تاپ و پنگ و ليف مووهدو

عريشش بهتر از ايوون و كاخن / لجنزارش هميشه پر كلاخن

اني كه ري سواخن يا حصارن / پي موري پس اوري شمارن

كلاخ مووهدو محروفن تو دنيا / مو هرگس نيم كنم تحريف بيجا

سياهامو سيه تر از كلاخن / كه لنجاشو كلفت و فير دماخن

سيه رو دل سفيد و با نمازن / تي آفريكا مثه ووهنا نسازن

اگه چه چاس و نون ما پيازن / زن و مرد و بچ ما با نمازن

اگه ما آدميم و ري زمينيم / سيچه سالي يه كياس گوشت نوينيم

ز دي گرگو هميشه خاطرم جهم / مو مثه پرپروكم او مثه شهم

سيه كاصد نشيت يايت سپارش / بگو رفتن منو صور و كرارش

بگو كه جون تو و جون گرگو / مكو هرگس مضيكش نون و پرگو

اگه گرگو هشي عبدو بشيت رو / تلنگوشيش بزه و مهنشاكو

بگو جنگو دم مندال ميشيت / هني سي بووهن و بوگندال ميشيت

بز و ميشا بگو چنتاش زيدن / گئر چنتا گلوسارش جويدن

نشيت يايت يه كيل جو سي ديزه / برم ديزه مثه گرگو عزيزه

و...

* * *

حكایت كرد پیر نكته گویی / ز سودای سیاه كامجویی

سیاهی چون شبه اندر خم قیر / سوی شیراز رفت او زار و دلگیر

كه آرد برگ عیش خویش را ساز / بنای زندگانی سازد آغاز

به سودای بتی دل در گرو داشت / نهال وصل او در سینه می­ كاشت

به دشتی زادگاهش بود مخدان / چه مخدانی دهی بدتر ز زندان

سراسر سرزمینش ریگزار است / درخت نخل، باغ آن دیار است

گیاهش شوره و بوته همه خار / به صحرا نیست دیّاری جز از مار

به تابستان اگر جنبید بادی / نشان از كوره حداد دادی

ز قحطی­ های بدخیم جگرتاب / به لب رنگ تبسم گشته نایاب

فرامش كرده یاران شادكامی / ز بی برگی نبُد آبی

به جامی پرنده گر كسی دیدی به باغی / نبُد مرغی جز انبوه كلاغی

نبودی نغمه­ ای جز قارقاری / نوایی بر شدی گر از كُناری

ولی مخدان و هر بود و نبودش / به هم درتافته با تار و پودش

نه شیراز و نه وضع بی­مثالش / نه باد عنبرآمیز شمالش

نه حوری طلعتان مه جبینش / نه سرو ناز و شمشاد بهینش

به جز نام كلاغ و ریگ داغش / نپروردی یكی نعمت دماغش

غم یار و دیار از جانش می كاست / وصال دوست را پیوسته می­ خواست

شبی از یاد مخدان سخت بی تاب / فتاده جان او اندر تب و تاب

همه شب رفت با یاد دلارام / نبُد یك لحظه اندر خواب و آرام

چو خورشید جهان افروز سر زد / صلای كار بر هر بام و در زد

برون آمد سیاه دلشكسته / ز شیراز و ز شیرازی گسسته

بُرید از شهر و پیوست او به باغی / رسید اما به انبوه كلاغی

به دل گفتا كلاغ اندر جهان نیست / كه این از كعبه دل آمده كیست

سیه چون دید یار مهربان را / نه یار مهربان، پیوند جان را

نشست آن با هزاران غم شده جفت / به م‍ژگان لؤلؤ شهوار می سفت

به ناگه ناله­ ای جان سوز سر داد / نوای شروه با این شعر در داد

كلاخا یاد مووهدو یاد مووهدو / به یاد دولت آزاد مووهدو


(با ترجمه)

سي كروون سرت بال بالكاكو / ز مووهدو فرّيم تا شالكاكو

[قربان سرت گردم بال بال بزن / از مغدان پروازي هم تا (روستای) شالك کن]

تو سي فاتو بگو حال دل مو / بگو از كار سخت و مشكل مو

[تو برای فاطمه بگو حال دل من / بگو از كار سخت و مشكل من]

بگو از كول مو اي يار جوني / كه بي تو اُم نميتن زندگوني

[بگو از قول من اي يار جانی / كه بدون تو نمي خواهم زندگاني]

مو از ووختي كه بوات اش وعده ددسم / كه فاتو نِي خوتن يك شو نخوتسم

[از وقتي پدرت به من وعده داده / که فاطمه براي خودت است يك شب نخوابيده ام]

اول بوات اش گُ سيه توتاي ما ني / ولاتش هم نزيك جاي ما ني

[اول پدرت گفت که سياه برابر ما نيست / ولايتش هم نزديك جای ما نيست]

ميگن جت بد رگن الاّ سپيدن / پكه سيه و سفيد هيچكش نديدن

[مي­ گويند ساربان بد رگ است ولي از نژاد سفيد است / وصلت سياه و سفيد هیچكس نديده است]

مو دووهتم هرگسم وُ سيه نميدُم / اگه هادُم و ضر و پيل ميدُم

[من دخترم هرگز هم به سياه نمي­ دهم / اگر بدهم به زور پول مي­ دهم]

اوساش گو صد تومون ني رشوشامبيت / مزه چونه كُرشيش كم نوامبيت

[آن وقت گفت صد تومان بابت مهريه اش مي­ شود / مزن چانه يك ريال هم كم نمي­ شود]

بره فكر آكو اي سيه آسمون جُل / كه پل اوتاي رون ريت اُم دِدِن تُل

[برو فكر كن اي سياه آسمان جل / که پل آن طرف رودخانه است و رویت را به تل دادم]

خيالش كه حلا كه سيه فخيرن / ديه وامهرت تو از دسش بگيرن

[خيال كرد حالا كه سياه فقير است / ديگر مي­ گذارد تا تو را از دستش بگيرند]

به اميد خدا و كنگ ليتم / كُرشي از كسي مُفتي نميتُم

[به امید خدا و بازوي برهنه­ ام / ريالي از كسي مجاني نمي­ خواهم]

كلاخا ياد مووهدو ياد مووهدو / به ياد دولت آزاد مووهدو

*

دو سالِن کاندِسُم وُ شهر شیراز / خیالاکو که واوُدسُم مو سَرواز

[دو سال است که آمده ام به شهر شیراز / انگار که شده ام من سرباز]

وُ شیراز اَندِسُم عمرم سِراشتن / جُل حمّالی اِش جُلتم دِراشتن

[به شیراز آمدنم عمرم سرآمده است / جل حمالی پوستم درآورده است]

بریکی بُووَند دلم از خُصّه مووینِن / دلم از دسّ گپهای خَلک خووینِن

[باریکی بند دل از غصه مویی است / دلم از دست حرف های خلق خون است]

اُشو می­گن نیا خوی ما نه جورَن / بَرِ ووهنا جت و سِیَه خارکورَن

[ایشان می­ گویند اینها با ما جور نیستند / نزد آنها ساربان و سیاه ذلیل هستند]

جت و لوری خطیر و سیه و کولی / اِشو زِتسِن همش اَنگ نکولی

[ساربان و نجار و سلمانی و سیاه و کولی / همه­ اشان را انگ عقب افتادگی زده­ اند]

همه یَهنا دُرُس الاّ گپ بُوات / چِنون اِش کُشتسُم کُم نی حظی شات

[همه اینها درست اما حرف پدرت / چنان مرا کشته است که میلی به تو ندارم]

اگه مو سیه بُدُم تو زندگونی / تو هم دووحت جتی ای یار جونی

[اگر من سیاه بودم در زندگانی / تو هم دختر ساربانی ای یار جانی]

دیه سی چه بُوات بارُم محکم اش بست / نِکِه چُم کِردوی کِش خواس خووین بس

[دیگر چرا پدرت بار من را بست / مگر من چه کرده بودم که خون بها خواست]

نمی گم صد تمون پیلِ خووینت / براور نیمکنم وُ تال مووینت

[نمی­ گویم صد تومان پول خون بهایت است / برابر نمی­ کنم با تار مویت]

خُم و هرچُم هِسِن کُروون سِرت بیت / بِه خِیر از گُلی کُش که دیه نُوامبیت

[خودم و هرچه دارم قربان سرت باد / بجز از تفنگ گربه کش که دیگر نمی­ شود]

تفنگ و کیس کمر، ناموس مَردن / گُلی کُش تام بُدِن خُصَّم نُخووردن

[تفنگ و قطار گلوله، ناموس مرد است / تفنگ سرپر (گربه کش) تا داشته­ ام غصه نخورده­ ام]

کلاخا یاد مووهدو یاد مووهدو / به یاد دولت آزاد مووهدو

*

سر شوم تا سحر خَرك خیالُم / خَم و خُصّه كمی نیمده مجالُم

[سر شب تا سحر غرق خیال هستم / غم و غصه کمی مهلتم نمی­ دهد]

چنون روزم وكِولَم مَحك اشتن / كه فكر آكو سرم شِی خهك اشتن

[چنان مشرق و مغربم (قبله) گم شده / که فکر کن سرم زیر خاک شده]

یِه كَل فكر تو نامَهرِت خُوواشُم / یه كل وُخم می­گم چه طهری واشُم

[یک طرف فکر تو نمی­ گذارد بخوابم / یک طرف به خودم می­ گویم چطوری برگردم]

شُوا وَختی كه می­شُم تو جل و جام / برم خوتسی همه گپ می­زنی شام

[شبها وقتی که می­ روم سرجایم / پیشم خوابیده­ ای، همش با من حرف می­ زنی]

مو شِی تو می­ كنم تكلیف بازی / میگی بازی مكو كاری می­ سازی

[من با تو تکلیف بازی می­ کنم / می­ گویی بازی نکن، خرابکاری می­ کنی]

می­ گُم بازی خوشِن كِیفُم كِرارِن / تو نامَهری می­ گِی شِیطو بُدارِن

[می­ گویم بازی خوش است، حالم قرار است / تو نمی­ گذاری، می­ گویی شیطان بیدار است]

می­ گُم چِشّام بَسّن بریوهاكو / بره جِی خلوتی تو خَلّیای رو

[می­ گویم چشم هایم بسته است جست و خیز کن / برو جای خلوتی توی غله­ های رودخانه]

تو كایم وامبی تو خَلّیای چَم / مو اِت وامی­جُرُم با صد چم و خَم

[تو پنهان می­ شوی توی غله­ های چم / من تو را پیدا می­ کنم با صد چم و خم]

میُم پشت اندری دسّات می­گرّم / دو دسّی دزّكی چشات می­گرّم

[می­ آیم پشت سر دست هایت را می­ گیرم / دو دستی دزدکی چشم هایت را می­ گیرم]

گلهنی ناز تو می­ گِرمنُم مو / گُپ و لُنجت پُر مُچ می­ كنم مو

[پستان های ناز تو را ماساژ می­ دهم / گونه و لبت را پر از بوسه می­ کنم]

دفه دیه می­ونُم کونجا نبُدسُم / چِشُم برّن و مو تو کیچه خوتسُم

[دفعه دیگر می ­بینم که آنجا نبوده­ ام / چشمم باز است و من توی کوچه خوابیده­ ام]

كلاخا یاد مووهدو یاد مووهدو / به یاد دولت آزاد مووهدو

*

وُ شیراز اندسُم رِشوَت درآرُم / جُمه و ارخلك وا كُوش بارُم

[به شیراز آمده­ ام تا مهریه­ ات دربیاورم / جامه و خرقه (لباس بلند) با کفش بیاورم]

النگو زردكی اُم واسِدِن دیگ / عوض مَشك سیت وامی­سِنُم خیگ

[النگوی زردی برداشته­ ام دیروز / به جای مشک برایت می­ گیرم خیگ]

دو تا دسبند مُهره زردیونی / پریر اُم واسِدِن سی یار جونی

[دوتا دستبند مهره زرد / پریروز برداشته­ ام برای یار جانی]

نوار گُل گُلی جُل مَشك چرمی / لكارد و اُوكِش و اوریس نرمی

[نوار گلدار پوشش مشک چرمی / سفره نان درست کنی و آب کش و طناب نرمی]

همه ی یَهنا مو سیت سوخات مارُم / یه مِلكینی سی باج بات مارُم

[همه اینها من برایت سوغات می­ آورم / یک کفشی برای باج پدرت می­ آورم]

ای روزا وختِشِن كیسَم دیه پُرِن / گیرُم بیت كافِلِی كارم دیه گرّن

[این روزها وقتش است کیسه­ ام دیگر پر است / گیرم بیاید قافله­ ای دیگر کارم روبراه است]

بگُم دِی میرخُلوم شی بُرمِتاسوند / سِرِت چرواكو مووینات شِنِه هاكوند

[بگویم مادر میرغلام زیرابرویت بردارد / سرت چرب کند و موهایت را شانه کند]

میتُم بولیكی تو زَهنای دشتی / تو چیش دشمنم نیشت پِلَشتی

[می­ خواهم بدرخشی در زن­های دشتی / در چشم دشمنم مثل نیش عقرب باشی]

بِیُم شالك خر و تلویشه بارُم / تُخی هیمه تُخی هم بیشه بارُم

[بیایم (روستای) شالک خر و تلویشه (دستگاهی که بار می­ بسته­ اند) بیاورم / لنگه­ ای هیزم و لنگه­ ای هم نی بیاورم]

سُوارِت هاكُنُم با صد افاده / تو بوویگ وامی­كُنُم تا دِیم كِلادِه

[سوارت کنم با صد افاده / تو را عروس می­ کنم تا مادرم هلهله کند]

كاكام نِی همبونه بُوام دَلّه می­زند / دایام سی خاطر تو بشكنه كُند

[برادرم نی همبونه پدرم به قوطی می­ زند / خواهرم به خاطر تو بشکن بزند]

كلاخا یاد مووهدو یاد مووهدو / به یاد دولت آزاد مووهدو

*

اگه چه سال دشتی خشك و كَحطِن / سه چار سالی یه گوش بارو نِریهتِن

[اگرچه سال دشتی خشک و قحطی است / سه چهار سالی یکبار باران نریخته است]

دِیَه شیراز و گل و بلبل نمی­تُم / دیه سلم و نرگس و سنبل نمی­تُم

[دیگر شیراز و گل و بلبلم نمی­ خواهم / دیگر سرو و نرگس و سنبل نمی­ خواهم]

اگه روزی ودندم باخ مووهدو / مو و مووهدو و ریخِی داخ مووهدو

[اگر روزی برگشتم به باغ مغدان / من و مغدان و و ریگهای داغ مغدان]

لپی و سلم و تَهما كاكُل و اشك / خُداش دِدسیم چِه مومیت یه كمی كشك

[(پنج گیاه که در شوره­ زار بدون باران می­ روید) / خدا داده است چه می­ خواهم کمی کشک]

دل آدم و اشمش اگه خووش بیت / ننش هرگِس بِشِت تَهماش تَش بیت

[دل آدم و عیشش اگر خوش باشد / نانش هرگز باشد تهماش (نوعی گیاه) روی آتش باشد]

اِگِه تُم بیت دنیا هُم نمی­تُم / نُن و كاكُل و خرما هُم نمی­تُم

[اگر تو را داشته باشم دنیا را هم نمی­ خواهم / نان و کاکل و خرما هم نمی­ خواهم]

دِیِه بازیار وِیمبُم وُ خَلّه می­ كاریم / خَسیل و شُودَر و دم كرّه ماریم

[دیگر برزگر می­ شوم و غله می­ کاریم / (نام سه نوع علف مزرعه) می­ آوریم]

مو كوله می­ كُنُم تو ری سِرِت بیت / بورو تی اسب تا بی ویت خووشِش بیت

[من کوله می کنم و تو روی سرت باشد / برو جلوی اسب تا بی­ بی­ ات خوشش بیاید]

خسیلا كه تی اسبات رِیَهت هس هاكو / سی بی ویت بعد پا گه یا پَس هاكو

[علف­ هایی که جلوی اسب­ها ریختی دستاس کن / برای بی­ بی­ ات، بعد زباله­ ها را پس بزن]

مِیُم سی كارخدا خُم هیمه مارُم / آمُخته كوله و بیخار كارُم

[می­ آیم برای ارباب خودم هیزم می­ آورم / کولم عادت کرده و بیگاری کارم شده]

خِرِش نیمده بُرِش خیلی عِزیزِن / تو نیم بونی همش تو جسّ و خیزن

[الاغش را نمی ­دهد، پیشش خیلی عزیز است / تو نمی­ بینی همیشه در جست و خیز است]

كلاخا یاد مووهدو یاد مووهدو / به یاد دولت آزاد مووهدو

*

 

 

(جهت مشاهده ادامه شعر، اینجا را کلیک کنید!)

 


 


منتظر پیام ها و نظرات شما عزیزان هستم؛ با تشکر ـ ع. دشتی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط با این مطلب: شعر، ،
:: برچسب‌ها: شعر محلی, حاج علی مرادی, محمدجواد حامدی, مغدان,

بنده نه ادیبم، نه سیاستمدار، نه اقتصاددانم و نه هیچ چیز دیگر! سوژه های خود را از منابع مختلف گلچین می کنم، به امید آن که سهمی هرچند اندک در پُر کردن اوقات گرانبهای شما عزیزان داشته باشم. امیدوارم بنده را از نظرات مفید خود محروم نسازید!